آخرش یه سوال پس بخون تاآخر





















ღ ღmtwoღ ღ

 

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند

از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند

از روز های دیر بی فردا که می آید
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند

از من اگر کوهم اگر خورشید اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چه می ماند

بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند

وقتی تو با من نیستی از من که میپرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند


حالاسوالم:اگه شماعشقتون یی طوری میشدکه تنهاتون میذاشت یانه بهتره بگم ازهم جدامیشدین چی کارمیکردین؟!باچه حسی زندگی میکردین؟!

اصلازندگی براتون چه معنی داشت؟!؟!؟



نظرات شما عزیزان:

مریم
ساعت19:06---25 بهمن 1390
دیده نمیشه!عشقت همون یارو بود؟
پاسخ:چی دیده نمیشه؟!عشق...نمدونم بودیانه!یه چیزی مینویسم خودم توش میمونم!خخخخ ! یاروچیه الان؟!میدونم منظورت حداقل همون طرفه دیگه!!


فرنود
ساعت16:07---25 بهمن 1390
من مشهدیم،
بابا دیگه باشه خخخخخخخخخخخ
مشهدی هستی؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:48توسط M2 | |