ღ ღmtwoღ ღ

 

وقتی کسی را دوست دارید...
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، این طور نیست

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت23:15توسط M2 | |

جالبه بنظرمن درسته!!!حالاخودتون امتحان کنید...

متولدین  ماه های مختلف و عشق

اگه دوست داری بدونی عشقت چطوری احساساتشونشون میده بپر ادامه مطلب...


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت23:8توسط M2 | |

چن تاشهرینی چن تابیشتر شعربودخوندم خوشم اومد چون زیادبودگذاشتم ادامه مطلب هرکی دوست داشت بره ببینه...

شعر و متن های عاشقانه و بسیار زیبا

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
وروجک:واقعاچطوری بایدتفسیرش کرد؟سخته!!


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت22:57توسط M2 | |

یه زلزله اومدهاسه ساعته ای خطاهمراه اول هنوخراااااااااااااااابه!!!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت18:28توسط M2 | |

داشتم تویه وب نظرارومیخوندم این شعرودیدم،یه دنیاخاطره زنده شد،فقط یادش بخیر....

دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه

هرگز تو را فراموش نخواهم كرد،

حتي اگر مرا از ياد ببري...

و هرگز از تو رنجور نخواهم شد،

چرا كه دوستت دارم...

ديوانه وار عاشقت شدم،

چرا كه مهرباني را در تو ديدم...

با چشمانت وجودم را دگرگون ساختي،

و اگر تو نبودي هرگز عاشق نمي شدم...

نه تو از عشق من دست مي كشي،

و نه قلب من از عشقت روي گردان مي شود...

به خدا سوگند، وجودِ تو در سرنوشتِ من نوشته شده است...

و اگر با مژگانت اشاره اي كني،

فرسنگها را خواهم پيمود...

چرا كه شبِ عشق بسيار طولانيست...

و قلبم در آرزويِ تو مي سوزد...

آنگاه كه از برابرِ ديدگانم دور شوي،

خورشيدِ وجودم پنهان مي گردد...

ابرهاي غم و اندوه مرا در برمي گيرد...

و به دنياي غريبي مي برند...

هميشه در قلبم حضور داري...

عشقت زندگيم را گلباران كرده است...

تمامي اين دنيا را،

با قلبي پر از رمز و راز در كنارت طي كرده ام...

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت18:6توسط M2 | |

به روزتصمیم گرفتیم بخوابیم،امامگه این زلزله گذاشت!

خواب بودم یه دفه دیدم یکی داره صدام میکنه،داداشم بود!همچی جوگرفته بودش که زلزله 10ریشتری میاد!حالاچی زلزله بوددیگه نهایتش مرگ بودکه کاشکی...!

ماروازخوابه نازمون بلندکردن،اونم کی وقتی زلزله تموم شده دیگه!!!ولی خودمونیم هانمردیم وزلزله روهم تجربه کردیم!

آخ سلماهم خولدم،اینقدهپیشوهپیشوکلدم،آخی هروقت اینطورمیحرفم یاده بچه هافارس میفتم!دلم براهمشون تنگیده،برازیبابرانیلوبرا وحیدبراصدف  اااگفتم صدف الان شهراونا ینی اونوژاله بودکه زلزله اومد،خداکنه چیزی نشده باشه!!

نمیدونم چرااین زیباونیلوتووباشونم جواب نمیدن!!

دیگه چی بگم!؟

خوب بوداین وب هست ها!!وگرنه کجامیخواستم بحرفم!

راستی قبله امتحانااومدم یه آپ گذاشتم امسال میخوام بترکونم!ینی معدلم یه تغییراساسی بدم!تغییرکرد...تغییراساسیم کرد!فک کنم یه دونمره ای ازسالادیگه پایین تره!چی کارکنم دیگه!...کاشتم!

 راستی این اخرین وبی که لینک کردم وبه جالبیه!!بدون ههه چه تعریفیم میکنم منظورم اینه

                                                  (◕‿◕)✗ønlygirl✗(◕‿◕)!!!

همینجاروش کلیک کنی میاد!!!

وااااااااااااااااای این آهنگ وبموچقققققققققققققققققققققققد دوسش دارم!!!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت16:45توسط M2 | |

سلام خوابموبرات گذاشتم ادامه مطلب رمزش همون رمزه قبلی!!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت14:0توسط M2 | |

 

میخوام بنویسم!ازهمه چیزازخودم اززندگیم ازخوبی وبدی وروزگار!ازون چیزایی که میتونم!!

زندگیم خوبه!ینی زندگی خونوادگیم!یه مامان بابادارم بادنیاعوضشون نمیکنم!عاشقشونم اماآرزوبه دل موندن این حرفواززبونم بشنون!داداشمم خیلی دوسشون دارم خیلی هوامودارن!بایکیشون صمیمی ترم!

دله کوچیکی یابزرگی دارم نمیدونم!کوچیکه که نمیتونم قهرناراحتی تنهایی هیشکیوتحمل کنم!بزرگ ازونجاک بهم میگن زودمیگذرم ازبدی یه نفرازنامردی یه نفرازنامردی روزگاربزرگه ازبخشیدنای آسون!کینه ای نیستم اهل تلافی نیستم اماوای به حال روزیکه همچین تصمیمی بگیرم کاری میکنم طرفمموبه چیزخوردن راضی کنم! دلم زودمیگیره ولی دیریه نفرمیفهمه دله من میگیره چون توظاهرم تاجاییکه بتونم نشون بدم!حتی به نزدیک ترین افرادبهم!کلادوست ندارم ناراحتیاموبراکسی تعریف کنم!ولی اینجاراحت میگم!

الانم خیلی دلم گرفتس!دلم شورمیزنه!

میام اینجامینویسم تایکم خالی شم!خیلی حرف میزنم ولی بیشتریاش حاشیس!برای عوض کردن جو!

دوست ندارم توکارام سرک بکشن!تاوقتی این اجازه روبه یه نفرندم!خداروشکردوستام بعددوسال این اخلاقموفهمیدن!آهان گفتم دوستام۱دوستای زیادی دارم!خیلیم خوبن!امامن همیشه براشون کم گذاشتم!چون اوناخیلی بهترن!

ازالانم بگم!۱۸ساعته غذانخوردم!امتحان دادم افتضاح!سرم وچشمام وحشتناک دردمیکنه!یه چیزیم بگم درحیرت بمونید!دهنم قفل کرده!ینی بازنمیشه!سخت میتونم حرف بزنم!!!دلمم داره مثه سیروسرکه میجوشه!برایه نفر!

ازدروغ خوشم نمیادولی ازش گاهی اوقات استفاده میکنم!چ میشه کردگاهی اوقات گفتن حقیقت ممکن نیس!

ازاحساساتم نگفتم!زیاداهلش نیسم!ینی هستم ولی میریزم توخودم مث خیلی چیزای دیگم!

عشق:بنظرم بی منطق ترین کاره عالمه که میشه انجام دادعاشق شدنه!چون ...چون نمدونم چی!فقط میدونم ازش متنفرم!!!

تیکه کلامام بیخیال،این نیزبگذرد...،حوصله داری هاو...هستش!

دیگه بسه بابای!

دعااااااااااااااااااااااکنیدتوروخدا!نه برای من برایکی دیگه!برادونفرالبته!خدایاکمکشون کن!کمکم کن!

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت20:26توسط M2 | |

بازم خودمموخودموخودموخدای خودم!!!

دیشب یه خوابی دیدم صبح به واقعیت تبدیل شده بود!!!

میترسم!!

دعاکنید!! 

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت12:31توسط M2 | |

 

زندگی خالی نیست

مهربانی هست

سیب هست

ایمان هست

اری تا شقایق هست زندگی باید کرد

+نوشته شده در یک شنبه 25 دی 1390برچسب:,ساعت19:10توسط M2 | |

امروزم یکی دبگه ازروزاخدابود.گذشت،ولی ...ولی نمیدونم!!!میخواستم بیام وبمویه عالم حرف بنویسم اماهرچی کارمیکنم کلماتی برابیانشون پیدانمیکنم!!!!

خدااونییکه هیچوقت تنهام نزاشته.......!!!

+نوشته شده در یک شنبه 25 دی 1390برچسب:,ساعت17:53توسط M2 | |

سلام نانازا!!!خوبین!!؟!من خیییلی خوبم!بالآخره ازیکی ازبلاتکلیفیام اومدم بیروووووون!!!کلاازصب شنگولم!!!!

بالآخره احساس خودموتونسم بفهمم وخداروشکرطرفمم به خوبی حسموفهمیده!!!!

چی بگم بهتون؟!ازصب که بیدارشدم نشسم پانت !ولی خداییش ایندفه ی کارمفیدانجام دادم!

بااینکه میدونم پرسیدن این سوال کاریست بس الکی وبی جواب ولی حالاانجامش میدیم!!

من یه وب دیگه دارم درست میکنم البته بین خودمون بمونه به گوش لوکس بلاگیانرسه این وبم بلاگفاست!!امانمیدونم چی موضوعی انتخاب کنم!!!

شعر!طنز،جوک!دوتاش!!یا....نمیدونم!

حالااگه یه وقتی خوندین یه کمکی بکنید!!!

بابای!!

+نوشته شده در جمعه 23 دی 1390برچسب:,ساعت15:53توسط M2 | |

سلام خانوم مریم خانوم!خب بروادامه مطلب رمزش سال تولدشناسمت وهمون عددی که گفتی!!!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:,ساعت11:6توسط M2 | |

دلم میخوادبگم....بنویسم.....امانمیتونم!!!!

چندشبه پیش یه فیلمی گذاشته بودصداشومیشنیدم یکی ازبازیگراش خیلی جمله ی جالب گفت:

گریه دلوپاک میکنه.....آروم میکنه....!!!

برامنم خیلی بامفهوم بود!!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت18:52توسط M2 | |

معرفت..........

+نوشته شده در چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت11:54توسط M2 | |

دلم خیلی گرفته..............................................................................................................

......................................................................................................

...................................................................................

....................................................................

........................................................

.........................................

.............................

...................

..........

....

..

.

+نوشته شده در سه شنبه 20 دی 1390برچسب:,ساعت18:40توسط M2 | |

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای مخم هنگولیییییییییییییییییییییددیگه!!!

+نوشته شده در سه شنبه 20 دی 1390برچسب:,ساعت1:50توسط M2 | |

فرقی نميکنه که من اول اومدم يا تو، مهم اينه که کی تا آخرش ميمونه


+نوشته شده در دو شنبه 19 دی 1390برچسب:,ساعت19:53توسط M2 | |

میدانــی !!!

عجیبـــــ ∙درد ∙دارد ...

مرهــم باشــی و ∙دور ∙ باشــی !!!
...
درست مثل ِ نوشدارو پس از مرگ ِ سهراب !!!


برام خیلی بامفهوم بودگذاشتمش!!!!

راستی کسی اینجاازمن وحرفام ناراحته؟!؟!

+نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:,ساعت20:24توسط M2 | |

 

 

دلم خیلی براش تنگ شده....

امااین دلتنگی چاره ای  نداره...

اون لحظه هاگذشت ودیگه فقط باخاطراتش میشه گذروند

ینی بایدگذروند...

.............

 

 

+نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:,ساعت11:8توسط M2 | |

غرور...

این کلمه روادامه بدین!

اول خودم:غرورخوبه دوسش دارم اگه شکستنش به جاوبراآدمش باشه شیرییییین اگه نه تلخ تراززهر!!!

 

 

+نوشته شده در جمعه 16 دی 1390برچسب:,ساعت22:45توسط M2 | |

اینورفتم تویه وبی خندم خیلی خوشم اومد!به خاطره همین کامل بدون کم کردنش گذاشتم!!!

 

بعضي وقتا هست که دوست داري کنارت باشه . . .

محکم بغلت کنه . . .

بذاره اشک بريزي تا آروم شي . . .

بعدآروم تو گوشت بگه:

.

.

.

«ديوونه من که باهاتم»

+نوشته شده در جمعه 16 دی 1390برچسب:,ساعت14:36توسط M2 | |

 

امیری به شاهزاده گفت:

من عاشق توام.

شاهزاده گفت:

زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.

امیر برگشت و دید هیچکس نیست.

شاهزاده گفت:

عاشق نیستی,عاشق به غیر نظر نمی کند

+نوشته شده در جمعه 16 دی 1390برچسب:,ساعت13:21توسط M2 | |

 

 

غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی:
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون باغچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر ميکنی!؟
کدام يک درست گفته اند؟
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است ...
گل يکی دو پيرهن بيشتر ز غنچه پاره کرده است.
                                                              

  (مرحوم قیصرامین پور)

+نوشته شده در پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:,ساعت2:48توسط M2 | |

ببین چی شده حال وروزم ساعت2صبحه هنوزبیدارم!!!درعرض1ساعت باسه نفردعواکردم!!

من همون آدمیم که توبدترین شرایط خنده ازلبش نمیرفت!دلش محکم بود!هروقت ازدوستاش یکی حالش بدبوداون میرفت جلو!

اماحالاچی بااین سنم انگارغم عالمودارم!خیلی سعی کردم خودموخوب نگه دارم ولی اخلاقم خودبه خودداره عوض میشه!

من یه دختره یه دونم!گاهی اوقات باخودم یاباخدای خودم میگم چی میشدیه خواهرداشتم!شایدبه اون میتونسم حرفاموبگم!من خیلی سخت به کسی اعتمادمیکنم بخاطرهمین کم بادوستام یااطرافیانم حرف میزنم البته اگه یکی اعتمادموجلب کرددیگه تمومه ولی بازم براحرفام خیلی محدودیت میزارم!

عاشق خداهستم ولی جدیداخیلی دارم ازش دورمیشم خیلی خیلی زیاد!مونس تنهاییام وتنهاکسی که خیلی اشکامودیده اونه!تنهاکسی که مطمینم واقعادوسش دارموهرشب بهش میگم اونه!اماگفتم بازم ناخواسته خودبه خوددارم ازش دورمیشم!

دیگه نمیدونم ازچی بگم !!!

دوست دارم دوباره مث قبلابشم!یه دخترشنگول نه فقط ظاهرهم ظاهروهم باطن!بااینکه.....

 

+نوشته شده در پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:,ساعت2:36توسط M2 | |

وروجک گفت:سلام ناناز!ااین یکی ازنطراتمه خوندمش یه جورایی ازش خوشم اومد1تصمیم گرفتم بزارمش!!!

سال ها رفت و هنوز


یک نفر نیست بپرسد از من


که تو از پنجره عشق چه ها میخواهی؟


صبح تا نیمه شب منتظری


همه جا می نگری


گاه با ماه سخن میگویی



راستی گمشده ات کیست؟



کجاست؟



صدفی در دریاست؟



نوری از روزنه ی فرداهاست؟



یا خداییست که از روز ازل ناپیداست؟

+نوشته شده در چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:,ساعت23:1توسط M2 | |

سلاااااااااااااااااااام نانازا!خوبین؟شب صبح ظهر نمیدونم هروقت که تووب من هستین بخیر!یه خورده گردگیری کردم میخواسم معذرت خواهی کنم ازاونی که پیاماشوپاک کردم!گفتم که ناراحت نشه!

موزیک وبمم عوض شدینی شدموزیک قبلیم!

دوستون دارم!!!!بابای!

+نوشته شده در چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:,ساعت19:42توسط M2 | |

نمیدونم حالم چطوره!بدنیسم ولی خوبم نیسم!مثل همیشه بلاتکلیف.....که چقدم بده!

زندگیم شده مثل گاز زدن سنگ
تصور ِ نبودنش مثل نفس کشیدن توی کیسه ی نایلونیه
توی هرجاده ای مغشوش میشم از افکار
سفر خسته ام میکنه ؛ حالاها بیشتر ...
دلم بدجور داره زوزه میکشه
استخوانهام مورمور میشن
انگاری خفاشها عصاره وجودمو به نیش کشیدن
زخمی هستم زخمی ...
بخاطر چشمانی که هرگز ندیدند مرا
او دورشده است ؛ اما  همه چیز سرجای خودش مانده است
جز من ....
روی پله های خونه ای ؛خیس از باران است یا اشک من ...
لم میدهم ...
تک شاخه ای سبز زیر پایم
لابلای سنگهای دیوار ...
از چشمان من سبز شده اند یا دلتنگی ابر ؟
هیچکس شبیه تو نیست
اجتناب ناپذیر است این بُریدن
اما ....

چشمانی که میسوزند


زیر آوار پریشانی


+نوشته شده در سه شنبه 13 دی 1390برچسب:,ساعت22:36توسط M2 | |

گاه سکوت معجزه می کندو تومبفهمی بودن همیشه درفریادنیست....

+نوشته شده در دو شنبه 12 دی 1390برچسب:,ساعت21:19توسط M2 | |

سلام نانازا!متن زیرازدکترشریعتی هستش من ککه خوندم خیلی خوشم اومد!شماهم بخونیدوتاآخرش!

 

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج

کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک

چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند

 

غریب است دوست داشتن

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن…

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد …

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

  •  

نهایی یعنی بی کسی،جدایی یعنی بی اویی،بی او ماندن. بی او ماندن یعنی او را داشتن و به او عشق ورزیدن

به نظرمن خیلیییییییییییییییییی قشنگ وبامفهوم بود!راستی من یه نفروخیلی دوسش دارم امیدوام ازاینکه به زبون نمیارم خیال نکنه دوست داشتنی نیس!امیدوارم!راستی این حرف درگوشی بودهابه کسی نگین!این پستم فقط فقط برااون بود!

+نوشته شده در دو شنبه 12 دی 1390برچسب:دکترشریعتی,دوست داشتن,ساعت13:28توسط M2 | |

 

سلام نانازا!اومدم تواین آپم کریسمسوبه همه ی هم وطنای مسیحی واونایی که این عیدوعزیزمیدونن

ودوسش دارن تبریک بگم!

 

کرییییییییییییییییییسمس مبارررررررررررررررک!!!!

+نوشته شده در یک شنبه 11 دی 1390برچسب:,ساعت15:13توسط M2 | |

 

 

هر کجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، تو بگو، از ته دل من خدا را دارم...و کسی می گوید... سر خود بالا کن... به بلندا بنگر... به بلندای عظیم... به افق های پر از نور امید... و خودت خواهی دید... و خودت خواهی یافت... خانه ی دوست کجاست... خانه دوست در آن عرش خداست... خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست... و فقط دوست ، خداست...

+نوشته شده در یک شنبه 11 دی 1390برچسب:,ساعت11:39توسط M2 | |

    

من وحرفهای نگفته
من وهزارویک سخن بردل
من وآینه هایی که هرگزدروغ نمیگویند
من ودقیقه های تنهایی
وای باران باران چه میشوداگرزودتربباری؟
من وشب وپنجره
آن که به جایی نرسیدفریادبود.
من وخوابهای سیاه وسفید.
آن که بوسیدمش گل نبود،خاربود
بین ماهرپنجره دیواربود.
من ومسافری که مقصدنداشت
من وخداکه باکسی هم سفره نشد.
درخانه ماهمیشه بازاست
نمیدانم چراکسی برای مانذری نمی آورد.
من وعقده های بچگی
من واین همه میل پریدن
من وتو...
من ودرختی که هیچوقت سیب نداد.
من ومنی که درمن مرد.
من وتقدیروروزهایی که به همین سادگی گذشت...

 
 
 
 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 11 دی 1390برچسب:,ساعت11:37توسط M2 | |

ساعت 4ونیم صبحه ولی انقددلم گرفته بودواعصابم خوردبودکه بهترین کارفک کردم بیام یه آپ بزارم

برامون دعا کنید!یه دعاکوشولومگه چی میشه!

+نوشته شده در شنبه 10 دی 1390برچسب:,ساعت4:32توسط M2 | |

عه عه لعنت به این روز!من یکی دیگه دارم دیوونه میشم البته اگه تاالان نباشم!!!!

+نوشته شده در جمعه 9 دی 1390برچسب:,ساعت20:35توسط M2 | |

دلم یه جورایی شورمیزنه!براش دعاکنید!

+نوشته شده در پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,ساعت20:4توسط M2 | |

چه بده خوشحالی که ساخته چیزه دیگه ای باشه....بعدش به خودت میای میبنی چه خبره!حالت گرفته ترمیشه!ه!

توسخت ترین شرایطتتون به خداتوکل کنیدچندخوبی داره!

مطمین باشیدبهترین نتیجه رومیگیرید

توراهتون تنهانمیمونید

شادی زودگذزندارید

دلتون به اون چیزی که پیش میادراضی میشه

و....

حالایکی نیس ایناروبه خودم بگه!

+نوشته شده در پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,ساعت19:20توسط M2 | |

 

عاشقممممممم عاشق کسی که هوامو داره ازون بالا همیشه مراقبمه.......باورش دارم.....ایمان دارم که هرچی خوبی وزیبایی متعلق به خودشه.....ایمان دارم که می تونه زندگیمو غرق نور بکنه.....فقط با یه نیم نگاه....

دختر.دختران زیبا.دخترای ناز

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت20:13توسط M2 | |

گاهی اوقات میری یه جاهایی یه چیزایی میبینی به تمام دوست داشتنا شک میکنی!عشق که دیگه برام تموم شد!امانمیخوام دوست داشتنم برام مث عشق شه!به قول یه نفروقتی حالت بده فقط عشقته که میتونه آرومت کنه!اماحالاچی؟حالااونوکی آروم کنه که بازاون بیادمنوآروم کنه؟بیخیال عشق داشتم ازدوست داشتن میگفتم!میری ومیبینی باخودت عهدمیبندی دیگه تمومه دیگه ازفرداحتی بهش نگاه نمیکنم!باخودت میگی مگه چی بوده که تمومه مگه اون چی کارکرده؟خندت میگیره!ولی بازم نمیدونی همین حسوداری!حالاازچی هست نمیدونی!یه ساعت عهدوپیمان وفلان وپشمدان که آره اون اینطوری اون اونطوری....بعدبه این میرسی مگه اصلاچیزی هست ؟مگه اصلاازطرف اون چیزی هست!هرچی بوده وهست ازطرفه تویه!

گذشته ازینافرداش میبینیش ازیه چیزدیگه داغونم هستی ولی بازم نمتونی به عهدت وفاکنی!اتفاقاییم میفته که حتی شایدازقبلاهم حست بهش بیشترشه!

سردرگمی خیلی سخته ها!

نمیدونم هدفم ازگفتن این حرفاچیه!گفتم که گفته باشم!وگرنه این نیزبگذرد...

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت20:0توسط M2 | |

چه معنا دارد هنگامی که می توانم دوستت داشته باشم بی نهایت.....

 

دلم را در رنج و محنت احساساتی بیهوده نگه دارم؟؟؟

هیچ گاه اینگونه نخواهد بود...

 

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت19:50توسط M2 | |

 

می دانم  گاهی دلت تنگ می شود

 همان دل  بزرگی که جای من در آن است

 آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم

دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش

هنوز من هستم

هنوز خدایت همان خداست

هنوز روحت از جنس من است

اما من نمی خواهم تو همان باشی

تو باید در هر زمان بهترین باشی

نگران شکستن دلت نباش

 می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...

و تو مرا داری ...برای همیشه

 هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...

هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...

 هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم

صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام

درست است مرا فراموش کردی

 اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم

دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...

می خواهم شاد باشی ...

این را من می خواهم ...

تو هم می توانی خشنودی مرا  بخواهی

 من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...

شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی 

اما نه

من هم دل به دلت بیدارم

فقط کافیست خوب گوش بسپاری

و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند

به بهتر  زیستن

 

+نوشته شده در چهار شنبه 16 دی 1390برچسب:,ساعت19:45توسط M2 | |

سلام نانازا!خوش اومدین! اومدین تولد؟!صفاآوردین خوشحالمون کردین!

خب میخوام بترکونیم امروزتولددوست نانازم!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

ازصب یه عالم حال کردیم جاتون خالی!البت سرصبح بدجورحالم گرفته بودولی یه قرص حالموازاین روبه اون روکرد!خادیگه بریم تولد!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

بدووسط منتظر چی هستی دیگه بیاین گروه سرودمدرسمونم دعوت کردم براتون هم بخونن هم قربدن !

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

Dance شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

Dance شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

آماشالا خب بسه دیگه کوکادوهاتون؟مااینجاتاکادوندین ازکیک خبری نداریم ها!زودزود!

سمیرمیگه:ول کن ملی بزاریکم دیگه برقصم هنوزخالی نشدم!

زری میگه:اااااااااااسمیرزشته خانوم نشسه!

فاطم میگه:ااااازهرابرودیگه خانوم....ازخودن!

خب حالایکم دیگه برقصین ولی اول کادوهاتونوبدین!

اااااااااااااگروه سرودمحترم مدرسه رویادمون شد

البته همشون رفتن فقط یکیشون مونده خداخیرش بده بباعث شادی خلق میشه!

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

خب دیگه نوبت کیکه ....نه نه اول کادوها

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

خادیگه کادوهاروهم گرفتیم حالاکیک بوخولیم!!!(بت بگم هاکادوهانصف نصفه ها)

 

اااااااااااااادیدی یادم شدشمع بخرم

عاطی میگه عیب نداره بیاخودمون شمع 17تاانگشت بیارین فوت کنه!

طفلی مطی رونگامیگه این خلاچی کارمیکنن؟ تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد(خداییش چقدشبیهشه)

خب دیگه تبلدتموم سدبلین خونه هاتون!

وروجک میگه چقدخونوک!

(ینی میشه من خیلی چیزاروفراموش کنم وازاین به بعداینطوری باشم ینی مث قبلاباشم این روزوبخاطراین نوشتم که خیلی برام خوب بود وگرنه زیاداهل این جورنوشتنانیسم بخاطرهمین زیادخوب درنیومد!)

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت17:34توسط M2 | |

وروجک نوشت:وااااااااااااااااااااااااااای بازامتحاناشروع شدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

دوباره هی بوخون هی بروافتضاع بکاریه دست گل خوشجل به باربیاربلگلدخونتون!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

خب چی کاریه خانوم جان؟هههه!1یادای دبیرای لهجه دارمون افتادم!البته مادبیرامون مث خودمون باکلاسن لهجه مهجه نداره هاگفته باشم!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

وروجک میگه:من امسال میخوام همچی ...بزنم همچی که خودمم بتعجبم!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

همچی بنری تومدرسمون زدن هی ازش تعریف میکنن هی تعریف میکنن حالارفتیم نگاش میکنیم چارتافسقل جایزه گذاشتن برامون حالافک کردن آپالوف هواکردن که هی تعریف میکنن هی تعریف میکنن خب ماانقد...بزنیم آخرش چی؟!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

وروجک میخواددوباره وروجک شه یه وروجک سل وسیطون!بازهملواذیت تنه!(آخی یادبچه هافارس بخیرباهم بچه گونه میحرفیدم دلم بلاسون تنگیته!)یادش بخیرتابستون چه عشقی میکردیم ها!هی کجایی تابستون90که یادت بخیر!

وروجک یکم زیادی سرخوش شده دیگه دودقه دیگه بنویسه پته پوتشومیریزه روآب!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

 خب دیگه وروجک میخوادبره تولد...البته شماهاهم دعوتین بدوییییین بیاین!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدبدوبدو!

 

 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت17:45توسط M2 | |

 

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای اوبودم

برای خاطر تنهایی مجنون صحرا گرد باسامان

هزاران لیلی ناز افرین کوه به کوه

آواره میکردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای اوبودم

به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان

سراپای وجود باوفا معشوق را

پروانه میکردم

عجب صبری خدا دارد.........!؟

 

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت15:34توسط M2 | |

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

به او بگویید دوستش دارم با صدایی آهسته آهسته تر از صدای بال پروانه ها.....

 

به او بگویید دوستش دارم با صدایی بلند.....

بلند تر از صدای پرواز کبوتران عاشق......

به او بگویید دوستش دارم با هیچ صدایی.....

چون فریاد دوستت دارم نیازی به صدای بلندوکوتاه ندارد.....

فریاد دوستت دارم را میتوان با تپش یک قلب به تمام جهانیان رساند.....

 

+نوشته شده در چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,ساعت15:22توسط M2 | |

 

گاهی وقتا ما آدما خیلی ناراحتیم خیلی طوری که به هر کی که برسم دعوامون میشه

 

 

از همه تنفر دارم.دلم گرفته.حوصله هیچکس و ندارم حتی خودم تنهام بزراین برین اومدین اینجا چیکار اومدین نمک بزنین رو زخمم خب بزن و برو

یه چیزی تو این مایه ها اتفاق میفته شایدم بدتر....

بعضیاهم بیشتر از دسته اول غم وغصه دارن اما به روح خودشونم نمیارن حتی اگه بهاتون برخوردم کنه حتی فکر نمیکنی یه ذره غم داشته باشه اما درد تو دلشو نمیدونیم و همیشه سعی در خندوندن دیگرون داره

تو جز کدوم دسته ی؟؟؟

در مورد عکس زیر یه خط بگو هرچی که به ذهنت رسید...

 

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت20:1توسط M2 | |

 

دیروزدرکنارتواحساس عشق بود

دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود

دستان کوچکت که جنون مرا نوشت

این واژه های غرق به خون مرا نوشت

هرجا که رد پای شما هست می روم

فکری بکن به حال من از دست می روم

قلبم شکسته است و هی سرد می شوم

بگذار بشکند عوضش مرد می شوم

دستان خسته ام به شقایق نمی رسد

فریاد من به گوش خلایق نمی رسد

این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست

 

این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر

هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر

بین خودم و آینه دیوار می کشم

شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست

در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست

بانوی دشت های قشنگی که سوختی

عشق مرا به رهگذران می فروختی

چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین

این دست ها همیشه جوان نیست نازنین

شاید کسی که بین غزل های من گم است

در فصل های زندگی ام فصل پنجم است

یا نه درست مثل خودم لاابالی است

از مردمان غمزدهء این حوالی است

حالا ببین علیه خودم غرق می شوم

در منتها الیه خودم غرق می شوم

دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند

احساس می کنم غزلم ناتمام ماند



+نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت19:56توسط M2 | |

 

اون روزا که بهاری بود
دل پر از یادگاری بود
من بودم فرشته ها
تو بودی پیشم به خدا
تا که خدا ازم گرفت
تو رو بی جرم و بی گناه
شدم غریب کوچه ها
تنها شدم ساکت بی صدا
دلم برات پر میزدش
این درو اون در میزدش
اما دیگه رفته بودی
پرکشیدی تو آسمون
نگفتی میشم بی هم زبون ؟
نمیدونم اون دور دورا
بسپرمت دست خدا ؟
یا که بازم تو غروبا
شبای سرد بی انتها
بگم خدا خدا ...

+نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت19:46توسط M2 | |

 


به مجنون گفت روزي عيب جويي

كه پيدا كن به از ليلي نكويي

 

كه ليلي گر چه در چشم تو حوري است

به هر جزئي ز حسن او قصوري است

 

ز حرف عيب جو مجنون برآشفت

در آن آشفتگي خندان شد و گفت:

 

اگر در ديده ي مجنون نشيني

به غير از خوبي ليلي نبيني

 

تو كي داني كه ليلي چون نكويي است

كز و چشمت همين بر زلف و رويي است

 

تو قد بيني و مجنون جلوه ي ناز

تو چشم و او نگاه ناوك انداز

 

تو مو مي بيني و مجنون پيچش مو

تو ابرو ، او اشارت هاي ابرو

 

دل مجنون ز شكر خنده خون است

تو لب مي بيني و دندان كه چون است

 

كسي كاو را تو ليلي كرده اي نام

نه آن ليلي است كز من برده آرام

+نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت19:33توسط M2 | |

 

پروانه ی شیشه ای،ازپشت فانوسک خیال من
به روی پیچکی نقره ای،که زاییده ی آب بود،نشست.
غوک درخت ابریشمی که شکارآرزوهایم راهمیشه نقشه می کشد
اینبار،ناباورانه شکست خورد.
همیشه باختن،سرنوشت من نیست!
یاس دست نیافتنی که به تازگی درخوابهایم میبینمش
چنان،به ابرچشمهایم،پاکوبید،که ناگهان،بی مقداربارید.
بانوی یاس،وقتی آوازی ازآینه برایم خواند
سواربربالهای ستاره،پروازهای نور،راتماشامیکردم.
من ازشبهای کنج تنهایی،طناب نازکی به احساسش آویخته ام
تاشایدهمه ی قوانین رادرخیالم پاک کند
که بتوانم خدارابادستهایم ،اندازه کنم

 

+نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت13:34توسط M2 | |