ღ ღmtwoღ ღ

ﺳﻠﺎﻡﺍﺯﺗﻮﻥ ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ!!! ﺑﺮﺍﻡ ﺩﻋﺎﮐﻨﻴﺪ!ﻫﻴﭻ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺖ!ﺩﻋﺎﮐﻨﻴﺪﺧﺪﺍ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﻪ!ﻳﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﺸﻪ ﻫﺎ!!ﻣﻤﻨﻮﻥ!

+نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت15:39توسط M2 | |

 

ساحل در انتظار كسي بود

تا پاسخي بگويد، فرياد آب را .

با ناله گره شده، دلتنگ، خشمگين،

سر زير پر كشيدم و رفتم !

جواب را

+نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت10:18توسط M2 | |

آری

دوستی دو نیمه دارد

نیمی از آن عشقی است که دل تو را بیقرار کرده است

و

نیمی دیگر آن محبتی است که در دل من می تپد
اینم برای....

+نوشته شده در یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:,ساعت5:44توسط M2 | |

 

 

تنها نگاه بود و تبسم میان ما

تنها نگاه بود و تبسم.

اما...نه:

گاهی که از تب هیجانها

بی تاب می شدیم

گاهی که قلبهامان

میکوفت سهمگین

گاهی که سینه هامان

چون کوره میگداخت

دست تو بود و دست من

-این دوستان پاک-

کز شوق سر به دامن هم میگذاشتند

وز این پل بزرگ

-پیوند دستها-

دلهای ما به خلوت هم راه داشتند!

یکبار نیز

یادت اگر باشد

وقتی تو راهی سفر بودی

یک لحظه

              وای

                    تنها یک لحظه

سر روی شانه های هم آوردیم

با هم گریستیم...

...

تنها نگاه بود و تبسم میان ما

ما پاک زیستیم!

.

.

.

اکنون من و توایم و همان خنده و نگاه

آن شرم جاودانه

آن دستهای گرم

آن قلبهای پاک

وان رازهای مهر که بین من و تو بود

ما گرچه در کنار هم اینک نشسته ایم

بار دگر به چهره ی هم چشم  بسته ایم

دوریم هر دو 

                 دور...

با آتش نهفته به دلهای بیگناه

تا جاودان

               صبور...


 

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:,ساعت5:35توسط M2 | |

حالم عوض میشه

حرف تو که باشه

اسم تو بارونه

عطر تو همراشه

اون گوشه از قلبم

که مال هیچ کس نیست

کی با تو آروم شد

اصلا مشخص نیست ............
 

+نوشته شده در یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:,ساعت5:37توسط M2 | |

کاشکي غرورنبود....

+نوشته شده در جمعه 16 آبان 1390برچسب:,ساعت14:58توسط M2 | |