ღ ღmtwoღ ღ

اشک خورشید

اشك خورشید را دیده ای؟  آن هنگام كه خود را در انبوه ظلمانی ابر های باران زده اسیر می بیند؟
من آن قطره اشك دردمند دردناكم!
لبخند شب بی ستاره را دیده ای كه بر لب جغد شومی نقش می بندد؟
من آن لبخند تلخ بی خواهانم!
غم را دیده ای وقتی سر بر دیوار زندان سرد می كوبد؟
من آن غم محبوسم در حصار خاطره های مرده ام.
من آن اشك نورانیم كه بر گونه ی خشكیده ی دخترك فقیر قصه ها میمیرد.
من آن لبخند بی رحمی ام كه بر اشك غم ترحم می كند!
من آن اندوه ابدی ام كه تمام رنج های عالم به حال زارش می گریند.......


وروجک:گذاشتن این پستارواصلادوست ندارم...!حالاچراشویه روزی میگم!!البته نه بخاطره مفهومش..!

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت18:19توسط M2 | |


جاده

دوربین

من

می روم تا به تو برسم

جایی باید باشی... پشت کوه دلتنگی

وروجک:این پستوگذاشتم برایه دوستی که فک میکنم میادوبم،

حالافرقی نمیکنه میادیانه چن دلم خیلی براش تنگیده بودگذاشتم!!

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت18:10توسط M2 | |

 خیلی دلم گرفته خیلی...!

به زوردارم جلواشکامومیگیرم!!!

 

+نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت22:2توسط M2 | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت21:24توسط M2 | |

 آنهایی که بلند می خندد ، بی صدا گریه می کنند ....!

+نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت21:21توسط M2 | |

 

تنهایی را دوست دارم... بی دعوت می آید, بی منت می ماند... بی خبر نمیرود

+نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت21:17توسط M2 | |

 باز بلند سکوت میکنم 

روی یک جیغ ِ کوتاه...!! 

باز لبخند می کشم

 روی یک بغضِ خنده دار...

باز به رفتن فکر میکنم

 روی یک آمدن ِ آرام... 



به اینکه چقدر بیهوده بودم

 در فاصله چندماه ...!!! 

بهانه میخواهم رفیق...

 بهانه...!!

نه برای ماندن ها... 

نه...!!

فقط برای رفتن...!!!

+نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت18:19توسط M2 | |

 

 

دلم بچگی میخواهد .....

 

 

 

جلوی کدامین ویترین مغازه

 

پا بکوبم تا آرامش بخرم؟؟؟؟

 


+نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت17:12توسط M2 | |

 هی خدا!!خسته شدم!!یک ساعته دنبال یه شعرم ولی هنوپیدانکردم!!

جدیدا ینی یه چندماه رویه چیزایی خیلی حساس شدم ینی وسواس!!مث همین شعرای وبم مث کفش مث ساعت...خخخ ایناچه ربطی داشت!!ولی یاپیدانمیکنم یاهم اصلادوسشون نمیدارم اگه پیداکنم!!!

راستی جواب یکی ازنظرات خصوصیم:سلام،چون گفته بودی عمومی نکنم وآدرس وبتم نذاشتی...!شرمنده این وب خیلی خیلی شخصیه ینی ...چجوری بگم...ماله خودم نیس ....نویسنده دیگم نمیشه قبول کنم!!ببخشیدها!! 

برم بابای!!

+نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:15توسط M2 | |

 خاب بگیم!البته اول سلام علیکم!!خوب که هستین؟!؟بنده خوبم ممنون!!

امروزتولدم بووووود!خیلی حال داد!اول صبحی فک میکردم امروزروزه خوبی نباشه همش یه بغضی بودولی بخاطریه جمعی نمیشدبشکنی!!خلاصه بااعجوبه بازی همون جماعت شنگول شدم!!حالاچی درظاهرچی درباطن!!

کلاخیلی خوش کذشت!!مخصوصاتولدش!!فک نمیکردم همچین چیزی ازآب دربیاد!!بااینکه بعضی ازدوستام لوس بازی دراوردن وهمون بعضیارو شناختم که...!وللش ازخوبیاش بگم!!

ازیه هفتس که ایناماروتوخماری گذاشتن تاهمون لحظه تولد!!ازکادونخریدن ازاینکه میگفتن مگه تولدتوکی هست ینی مانمدونیم ازمهمون دعوت کردناشون ازگل وکیک وهمه چیز!!!ازهمه چیزغافلگیرشدم!!مخصوصاازیه چن تاچیزی مث شمع وگل وبعضی مهموناکه همش زحمتای دوتااز صمیمی ترین دوستامه!!البته خداییش همشون کارکردن ولی اون یه کارامهم تری انجام داداه!!خخخخ!

دیگه چی بگم؟!؟!والانمدونم !!بازم فقط بگم روزه خیلی خوبی می بودباشد!!!خخخ !ینی بودوهست!!وایی یه آرزوهاکردم که اگه برآورده شه خودموشیش کیلوشیرنی میدم!!ههه!

یادش بخیرپارسال!!بازم وللش نمیخوام بهش فک کنم!که میدونم نمیشه!!!

اینم یه سخن به صاحاب وبم:میخواسم شمعاموباتوفوت کنم ولی دیدم چشایه جماعت حسوداونوره پشیمون شدم!!ممنون ازینکه اومدی!!البته میدونم اگه حمیده نمیومدونمیگفت نمیومدی!!!ولی خیلی خوب شدکه اومدی!!میسی!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت18:25توسط M2 | |

 من بودم

و

تو

و

یک دنیا حرف...

وترازویی که سهم توراازشعرهایم نشان میداد...!

+نوشته شده در دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:15توسط M2 | |

 اي كاش قانون ھمه ي دوستي ھا اين بود: يا رفاقت تعطيل يا جدايي ھرگز....

+نوشته شده در دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:13توسط M2 | |

 چشمام میسوزه...!دیگه فعلانمتونم بنویسم!!البته ماکه کارمون نوشتن نیست!!کارمون وب گشتن ومطالب قشنگ روانتخاب کردن...!ولی برم !!

گاهی وقتاقبول کردن یه چیزایی که همیشه فک میکردی آسونه اونقدبرات سخته که فقط برات سوزش چشمش میمونه!!

+نوشته شده در یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,ساعت14:18توسط M2 | |

 بعضی وقت ها

جلوی آینه می ایستم

خودم را در آن می بینم

دست روی شانه هایش می گذارم

و می گویم :

" چه تحملی دارد دلت ! "

+نوشته شده در یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,ساعت14:15توسط M2 | |

گاه خسته می شوم

از این همه سکوت اجباری .

می خواهم بگویم ،

اما ...

اما ...

اما ...

جرئت شنیدنم وا می رود !

بغضم پا پا می کند برای شکستن

و می ترسم آنچه را می شنوم ،

را نخواهم!

+نوشته شده در یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,ساعت14:8توسط M2 | |

 

 

 

 نگاهش می کنم ...

 

 

 

دستش می رود سمت عینک اش و کمی جابه جایش می کند ...
بعد خیره می شود به من ... به هم نگاه می کنیم ..
انگار بعد از سال ها دوباره می بینمش ...
انگار دلم برایش تنگ شده ...
لبخند می زنم ...
منتظر جواب می مانم ...
اما لب هایش تکان نمی خورند ..
انگار خسته است ...
این را می توانم از چشم هایش ، حتی از آشفتگی نشسته روی موهایش بفهمم...
چند بار عمیق نفس می کشد ، می پرسم خوبی ...
سرش را تکان می دهد اما چیزی نمی گوید ...
می دانم دوست ندارد حرف بزند ...
دوست دارد حالش را از توی چشم هایش بخوانم ...
اینطوری دیگر مجبور نیست چیز هایی که گفتنش برایش سخت است را ، به زبان بیاورد ...
دلم برایش می سوزد ...
می خواهم لحظه ای بخندد ...
مثل قبل ها ...
می گویم می توانم حالش را بفهمم ، می خندد  ... 
اما تلخ می خندد ...
خودش خوب می داند که هیچ کس نمی تواند سر از احساساتش در بیاورد ...
عینکم را بر می دارم ...
باز نگاهش می کنم و بعد ، آرام آینه را ترک می کنم ...
 
 
اینوتویه وبی خوندم به نظرم جالب اومد،دوست داشتنی...!گذاشتمش!!
 

+نوشته شده در یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,ساعت14:6توسط M2 | |

 هروقت اومدی رمزش سه رقم آخرگوشیت!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:12توسط M2 | |

 سلام علیکم!!خوبین؟!؟!؟

خب بعدازچندروزی اومدم دوباره یکم خودم بنویسم!!!امانمیدونم ازچی !!

ازهمین روزابگم،ایامه عیدی خوب ودبدک نبود،فقط چندروزه آخرش من زیادحال نکردم!!ینی حالم داشت بهم میخوردازاوضایی که بود!!حالاهیچ مشکلیم نبودکه بشه حداقل باهاش به یکی ور بری کخ بریزی،من باز باخودم درگیری پیداکرده بودم!!!سیزده بدرشم که قربونش بشم،،بی تحرک ترین سیزده بدر،حداقل هرسال مااگه والیبال بازی نمیکردیم نظاره گر یه تیم ملی البته ازنوع خانوادگیش بودیم،اماامسال هم خودمون تنهایکم جرات جیغیل بیغل منظورم جیغ وداداکردن داشیم!امان ازعاشقی که همه رومث موش میکنه تو سوراخ که حالم بهم میخوره!!خلاصش آنچنان خوش نگذش که بایدمیگذشت!!

حالاازسیزده به بعد،مدرسه هابازشدورفتیم!!ازهمون روزه اول خروس خون بلندشدیم،روز14فروردین 5ونیم صبح،روزه 15فروردین 4صبح وروزه 16فروردین 3صبح!!چه میشه کرددیگه،رقابت براآدم مشکلاتم داره دیگه!!ولی خدارروشکرشایدنتیجه بده،البته شاید!!

دیگه چی بگم؟!؟!؟نمیدونم!!هاازاین وبم،نمیدونم چی کارکنم یکم متفاوت بشه،ینی قیافش تغییرکنه،هیش کاربه ذهنم نمیرسه،البته تاچندروز دیگه آدرسش که تغیییرمیکنه،ولی فقط آدرسشه،بقیشونمیدونم چی کارکنم!!!هی باتوام باتویی که میای وچن باربهت گفتم پیام بزار،اگه وجودخارجی داشته باشی تاچندروزدیگه اینجانخواهدبود!!!خب دیگه فلادیگه حرفم نمیاد،فرداامتحان مین ترم دارم بریم بخونیم!!نمیدونم چراهمش ضمیرجمع به کارمیبرم!!!

بابای!!فلا!!

+نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:,ساعت15:0توسط M2 | |

 فک کنم متجه نشدی!!باشماییم که باگوشی وصل میشی!!گفتم میخوام بشناسمت!!اون توجه توجه دوتاپست قبل براشمابود!!

+نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت23:44توسط M2 | |

 

 افسانه ها را رها کن

دوری و دوستی کدام است؟!

فاصله هایند که دوستی را می بلعند!

تو اگر نباشی دیگری جایت را پر می کند!

به همین سادگی...!!!

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت12:50توسط M2 | |

 میشه بخوام ازتوهرکی که هستی که هرروز روزچندبارمیای وبم که نمیدونم کی هستی بخوام که نظربزاری؟!؟

دوست دارم بشناسمت!!!!

 

+نوشته شده در چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:45توسط M2 | |

 امیدوارم اعتمادام بیخودنباشه!!!امیدوارم فکرام بی دلیل نباشه!!!!امیدوارم!!!!

+نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت16:20توسط M2 | |

خودم نویسنده این وبلاگم!!امایه چیزشوهنوزمتوجه نشدم چران اینجاهرچی مینویسم(...)میزارم!!

منظورم عنوانامه!!

+نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت5:20توسط M2 | |

 

من بارانــــ مـی خـواهـم …
کـودکــــ دستـانـــِـ کـوچکـــِـ خـود را بـالا بـرد و گفتــــ خـــدایـا بـارانـی بـفـرستـــــ …
کـودکـانــــــ صبــر ِایـوبــــــ نـدارنـد کـه …
خستـه شـد و دستـهایـشـــــ را پـاییـن انـداخـتـــــ
بـا گـریـه رو بـه آسمـان گفت :
دیگـــر بـارانـــــ نمـی خـواهـــم …

+نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت5:16توسط M2 | |

 برای تو …
برای چشمهایت !
برای من …
برای دردهایم !
برای ما …
برای این همه تنهایی
ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند ….!

+نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت5:14توسط M2 | |

 

 

....................................................

........... بعضی حرفها را باید زد

حتی اگر تکراری باشند

 

وروجک:ه!اون نقطه چینامتن بودکه حذف شد!!

 

+نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت18:33توسط M2 | |

 

 

ازاونجاییکه امروزروزه شناسنامه ای تولده فقط یه تصویربراتبریک گذاشتم!!

 

+نوشته شده در چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:,ساعت17:16توسط M2 | |

 سلام جیزقلی ها!!خخخخخ!این دیگه چی بودنمیدونم!!

واااااااااای چقدباحاله به یه نفردوبارتبریک تولدبگی!!

اونکه درحال حاضرنمیادولی من اومدم یه پسته تولدش مبارک بزارم براش!!هرچی باشه وب خودشه بایدروزای تولدش تبریک داشته باشه دیگه!!

خب پسته بعدی روببینید!!

+نوشته شده در چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:,ساعت17:27توسط M2 | |

 


 

تو سکوت می کنی

فریاد زمانم را نمی شنوی !

یک روز من سکوت خواهم کرد !

تو آن روز

برای اولین بار

مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید !!!

 

-حسین پناهی

 

 

شعره قشنگی بوگذاشتم!!همین!!

+نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت21:12توسط M2 | |

 

 

هر بار که می خواهم به سمتت بیایم یادم می افتد

 

”دلتنگی”

 

هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست….!

+نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت21:10توسط M2 | |

هیچ انتظاری از کسی ندارم! 

و این نشان دهنده ی قدرت من نیست!

مسئله ، خستگی از اعتماد های شکسته است

 

وروجک:این واقعاوصفه حاله من بود

که به هیچکی دوس ندارم اعتمادکنم ازهیچکیم دوس ندارم هیچ توقعی داشه باشم

که دوسام اسمشومیزارن بی اهمت بودن یه نفربرات!

امانه واقعانسبت به همه بیخیال شدم!!

اولاسخت بودولی خیلی وقته راحت نسبت به همه...!

نمیدونم شایدم تصوراتمه!!ینی شایداینطورنیسم!!

+نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت21:2توسط M2 | |

 


دل که میگیرد

تنهایی بدجوری بغض می شود 

 

وروجک:انگاراین شعرفقط براحال الان منه!!

+نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:58توسط M2 | |

 


در آمد و شد دنیا

تنها آنهایی یادگار شدند

که حرفی از جنس دل گفتند...

+نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:56توسط M2 | |

8روزازتعطیلیا گذشت به همین آسونی!!!

چی بگم ؟!روزاخوبی بود!!خیلی سرگرم بودم!!فقط...!فقط فقط دیگه!!

الان که میخواستم حساب کنم چندروزگذشته نمیدونسم چندشنبس!!

خب دیگه مارفتیم!!

امیدوارم همه خوب باشن مهموووووون اومد

+نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:11توسط M2 | |

 و سکوت اولین سین امسال من بود....!

+نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:5توسط M2 | |

 

رسوا می شوم

با کلماتی که نمی گویم 

و تو می شنوی!!

حبسشان خواهم کرد

لابه لای این بغض

از پی هر نفس 

اگر چشمانم

آبرو داری کنند!!

+نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:3توسط M2 | |

 

دلم ساعتی میخواهد 

که مانده باشد 

روی ساعتهای " با تو بودن " !!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت19:1توسط M2 | |

 سلام به همه!!

خب اینم ازسال جدید!!بازهی بروایورواورهمدیگروروزی ده بارببین!!!اینست اصل خاله بازی!!!خخخخ!!ولی دوسش دارم ،این ایامومیگم!!!

اااااااایادم شد بگم سال نوهمه مبارک!!!

همین !!بابای!!

+نوشته شده در سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:,ساعت12:0توسط M2 | |

 درهای نفرت و پوچی را
                          خواهی زد
                             با ولگردی احساس
                                          در محله ی عشق ،
                                                             به ندرت
                                                         هجوم مهربانی‌ها
                                                                        به سلام و
                                                                                   نگاه
                                                                             بدهکار می‌شود

 

 

 

 

                                                                        وقتی
                                                               آرامش خانه ی عشق را
                                                        بزرگی افکارمان
                                                پیشواز کند
                                    می‌توانم بگویم :
                             دوستت دارم
                     دوستت دارم
             دوستت دارم

+نوشته شده در سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:59توسط M2 | |

ازکسی که دوست داری ساده دست نکش
شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی
و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن
چون شاید
هیچوقت
هیچ کس

تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !

+نوشته شده در شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت18:10توسط M2 | |